هلیاهلیا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 24 روز سن داره

هلیا آوای زندگی

بدون عنوان

1389/11/8 0:41
نویسنده : مامان هلیا
189 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزدل مامانی خوبی؟

با شنیدن صدای بودنت سجده شکر بجا اوردم قلبم به تپش افتاد  بغض گلومو بسته بود  باور نکردنی بود عزیز دلم.

میدونی عزیز دلم قبل از اینکه تو بیایی ٢تا نمیدونم خواهرات بود یا داداشی ٣ماهشون بود که منو تنها گذاشتن ورفتن من خیلی تنها شدم دیگه انگار خدا نمی خواست به مامانی نینی بده .

یکی از اون روزها باباجی  و ننی تصمیم گرفتن برن مشهد من و مینا دختر خاله باهاشون رفتیم  ولی تون سفر بابایی نبود مرخصی بهش ندادن من خیلی دلم گرفته بودبابایی رو تنها گذاشتم و رفتم .اونجا خیلی دعا کردم التماس کردم که خدا یه نینی سالم و دوست داشتنی بهم بده

بعد از اون سفر یک ماه طول نکشید که صدای بودنت به گوشم رسید خیلی خوشحال شدم

کوچولو مامانی الهی قربونت بشم تو هدیه امام رضایی دوست دارم موقعه ای که بزرگ شدی هر وقت مشکلی واست پیش اومد یا دلت خیلی گرفت با هیچ کس دردودل نکنی  راز دلتو به هیچ کس نگو  اون لحظه از امام رضا کمک بخواه مطمئن باش کمکت میکنه من تو رو از همون اول بیمه امام رضا کردم . 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان سانیار
18 خرداد 90 12:54
خیلی نوشته هاتون قشنگن . با احساستون می نویسید نه با دکمه های کیبورد .
همه مطالبتون رو خوندم و لذت بردم و به یاد به دنیا اومدن پسرم افتادم .


سلام مامان سانیار شرمنده باور کن من همین الان نظرتونو خوندم اخه من خیلی کم میشه به وبلاکم سر بزنم وقتی ام میام با عجله

ممنونم ادرس وبلاک سانیارو بهم بده بازم بیا به ما سر بزن خوشحال میشیم